مشخصات کتاب طاعت و اطاعت الهی
نام : |
کتاب طاعت و اطاعت الهی |
سلسله جلسات معارف اسلامی |
مولف ، نویسنده : |
آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی |
انتشارات، نشر : |
مصابیح الهدی |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
240 / رقعی شومیز |
شابک : |
9786006940885 |
قیمت پشت جلد : |
70,000 تومان |
|
حضرتآیتاللهالعظمیحاجآقا مجتبی تهرانی(ره) طیّ جلسات متوالی به مبحث اطاعت و طاعت پرداخته اند. اطاعت به معنای پیروی شخص از اوامر و نواهی مافوق خود است. خدای متعال غرض از خلقت انسان را «عبودیّت»معرفی می نماید. بندگی نیز همان حقیقت عبودیّت است. عبد به کسی گفته می شود که تعلّق به مولی و صاحب خود دارد و اراده اش تابع ارادۀ اوست. عبودیّت، نهایت اوج تکامل یک انسان و قرب او به خداست.
اطاعت را می توان به دو قسم تقسیم کرد؛ اطاعت الهی و اطاعت غیر الهی. اطاعت الهی، شامل اطاعت از خدا، پیامبر؟صل؟ و اهل بیت؟عهم؟ می باشد. اطاعت از رهبر و عالمان دینی و پدر و مادر نیز در صورتی که در راستای اطاعت الهی باشد، اطاعت الهی محسوب می شود. اطاعت از ظالمان، اطاعت غیر الهی است که باید از آن پرهیز کرد. اطاعت و بندگی خداوند دارای آثار و پیامدهایی است؛ از قبیل بصیرت و روشن بینی، کثرت رزق. آفات و موانعی نیز اطاعت و بندگی خدا را تهدید می کنند؛ مانند جهل، هوای نفس، ریا. عوامل مؤثّری در راه اطاعت و بندگی خداوند وجود دارد که از تقوا، تواضع و خودشناسی می توان نام برد. بحث اطاعت که از اهمّیّت ویژه ای برخوردار است، گسترۀ وسیعی دارد و آیات و روایات زیادی به این بحث پرداخته اند.
مؤسّسۀ فرهنگی هنری مصابیح الهدی که مسئولیّت حفظ و نشر آثار معظّمله را به عهده دارد، همۀ آنچه را ایشان پیرامون این موضوع طی چهارده جلسه مطرح کرده اند، در قالب یک مجلّد در اختیار طالبان معارف اسلامی قرار می دهد.
آنچه در این مجلّد مورد بحث قرار گرفته است
طاعت درونی و بیرونی: طاعت به طاعت بیرونی و درونی تقسیم می شود. طاعت بیرونی تطبیق دادن فعل خارجی با درخواست غیر می باشد و از طاعت درونی، تعبیر به انقیاد قلب می شود.
اطاعت از اولیای خدا: انسان اگر کسی را دوست بدارد، تلاش می کند که محبّت او را جلب کند تا محبوبش هم به او دوستی بورزد. انسان در این مسیر سعی می کند با تحقّق دادن مطلوب او، دوستی او را به خود جلب کند. برای جلب رضایت او باید خواستههای او را بداند و برای پی بردن به خواسته های او راهی جز مراجعه به اولیای خاصّ خداوند که از غیب آگاهی دارند، وجود ندارد. این راه را خودش پیش پای انسان قرار داده است. خدای متعال می فرماید: اگر می خواهی رضایت و محبّت مرا به خودت جلب کنی، باید به سراغ آن ها بروی؛ پس «اَطیٖعُوا اللهَ و اَطیٖعُواالرَّسُولَ»، یک امر فطری است.
مراتب اطاعت: اطاعت قلبیّه که همان انقیاد قلبی است، دارای مراتب است. وقتی اطاعت قلبیّه دارای مراتب شد، اطاعت عملی هم که از اطاعت قلبی نشئت می گیرد، مختلف می شود. امّا انقیاد قلبی ریشه در محبّت دارد و چون مؤمنین از نظر حبّ به الله تعالی مختلف هستند؛ لذا این تفاوت محبّت به حقتعالی است که منشاء تفاوت مراتب انقیاد قلبی می شود؛ به تعبیر دیگر، محبّت دارای درجات و مراتب است؛ لذا انقیاد قلبی هم دارای مراتب و درجات می شود. هرچه انسان محبّتش به خداوند شدیدتر باشد انقیاد قلبیش قوی تر است. اگراین محبّت ضعیف تر شود، انقیادش در یک مرتبۀ پایین تر قرار می گیرد. در نتیجه اطاعت هم دارای مراتب می شود؛ پس ریشۀ مراتب اطاعت در شدت و ضعف محبّت نسبت به حق تعالی است.
نشانه های محبّت به خدا: هشت نشانه کشف از محبّت به خداوند می کند:
– دل و قلب انسان مایل به دیدار خدا باشد.
– خواسته های ابلاغی خدا را بر خواستۀ خود مقدّم بدارد.
– همواره به یاد خدا باشد و از او غافل نشود.
– نسبت به از دست دادن چیزی که او را به حق و محبوبش نمی رساند، محزون و متألّم نشود. از طرف دیگر با به دست آوردن چیزی که او را به حق نمی رساند، مسرور نشود.
– اگر خدا را دوست بدارد، دوستان خدا را هم دوست می دارد.
– اگر کسی اهل محبّت به خداوند باشد، در کنارش خوف و بیم هم هست.
– کسی که اهل محبّت حقیقی است، اظهار محبّت نمی کند؛ بلکه کتمان محبّت می کند.
متعلّق انقیاد دل: انقیاد و رام شدن دل اختصاص به فرمان های تشریعی حق ندارد. خداوند یک ارادۀ تکوینیّه و یک ارادۀ تشریعیّه دارد. ارادۀ تکوینیّه، منشاء فرمان های تکوینی حق است. امّا فرمان های تشریعی، عبارت است از دستوراتی که خداوند در ربط با اعمال به انسان ها می دهد و از آن، تعبیر به حدود الهی و احکام الله می شود. انقیاد و اطاعت درونی انسان به حق هم مربوط به فرمان های تکوینی حق و هم نسبت به فرمان های تشریعی حق است.
محبّت به خدا امری فطری است. محبّت نسبت به خداوند اکتسابی نیست. این طور نیست که انسان از نظر خلقت و هنگام آفرینش خالی از محبّت خدا باشد تا به دنبال کسب این گوهر گرانبها برود. خمیرمایۀ محبّت خدا آمیختۀ به وجود و هستی انسان است. امّا این اشکال مطرح است که اگر من فطرتاً محبّت به خدا دارم، چرا دلم منقاد او نیست؟ جواب این است که انسان، موجود کارساز و قادر و توانا را دوست می دارد، اما اشتباه مصداقی می کند و خیال می کند مثلاً پول، توانا و قادر است. اینجاست که دیگر مطیع خدا نیست و احکام شرعی هم فراموش می شود. به تعبیری محبّت وجود دارد، امّا محبوب را اشتباه می گیرد. در این صورت دیگر دل حلاوت محبّت خدا را نمی چشد.
راه های تشدید حب در درون: برای تشدید حب، دو راه علمی و عملی وجود دارد. راه علمی که نسبت به همگان است عبارت از توجّه نسبت به احسان ها و نعمت هایی است که خدا به انسان عنایت کرده است، توجّه به نعمت های بلاعوض خداوند که انسان هر صبح و شام مستغرق در آن هاست. یک مرحلۀ بالاتر، تفکّر نسبت به صنع الهی است. مرحلۀ بالاتر، تفکّر به طور کلی نسبت به صفات الهی است. در مورد راه عملی باید گفت که خمیرمایۀ محبّت نسبت به حق در دل هرکس وجود دارد. بحث این است که ممکن است جاذبه های دنیوی، انسان را بگیرد و نگذارد محبّت الهی اثر خود را در انسان بگذارد. کسی که تحت تأثیر جاذبۀ محبّت های غیرالهی قرار نگیرد و به همان مقدار محبّت که در دل دارد در خارج عمل کند، اثر آن عمل، این است که خداوند به او محبّت و عنایت و احسان می کند. بازدۀ قهری این احسان، تشدید محبّت است.
سرفصل هایی که به آن اشاره شد و موضوعات دیگری همچون آثار محبّت، تقسیم بندی مدّعیان ایمان، مجاهدۀ در اطاعت عملی، اطاعت از غیر معصوم و… در این مجلّد مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. حضرتاستاد(ره) همۀ موضوعات فوق را مستدل و علمی و با ارائۀ شواهدی از آیات و روایات، تقدیم علاقه مندان به معارف دین نموده است.