مشخصات کتاب چابکسوار
نام : |
کتاب چابکسوار |
داستان بلند «چابک سوار» بر مبنای قیام و زندگینامه مختار ثقفی است. |
مولف ، نویسنده : |
مسلم ناصری |
انتشارات، نشر : |
کتابستان معرفت |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
424 / رقعی شومیز |
شابک : |
9786008460374 |
قیمت پشت جلد : |
200,000 تومان |
قیمت با تخفیف : |
180,000 تومان |
|
«چابكسوار» داستان مختار ثقفي است كه با الگويي از يك كتاب كهن كه به ادعاي نويسنده آن را از دستفروشي در عراق خريده، نوشته شده است. الگوي قديمي كتاب را نويسنده در ماجرايي از دست مي دهد و او مجبور به باز آفريني آن كتاب در قالب «چابكسوار» مي شود. نوع ادبيات و سبك بيان كتاب توسط « مسلم ناصري» اين اثر را از ديگر آثار به وجود آمده در مورد مختار و قيام او متمايز مي كند.
كتاب با گفتگوي پيرمردي كه خود را بازمانده اي از نسل كاتبان پادشاهي خسرو پرويز مي داند با فرزندش شاهين، شروع مي شود. او در چند صفحه تاريخ را تا نزديكي واقعه كربلا با بياني دگرگونه روايت مي كند و سعي دارد فرزندش را از اين فتنۀ دور سازد. بخش ديگر كتاب با شخيصتي به نام زربيا شروع مي شود. او كه وابسته اربابش ابواسحاق است شروع به التماس مي كند تا سربازان را مجاب كند كه اربابش را آزاد كنند و او را به اسارت نبرند، هرچند كاري از پيش نمي برد. از اين همه اصرار زربيا، مختار كه در غل و زنجير بود به ستوه آمد و با صداي بلند گفت: « پسرم! برگرد به خانه برو. از همسرم و فرزندانم بخواه كه به لقفا بروند. تا شما خرماي نخلستان لقفا را بچينيد، من هم نزد شما خواهم آمد.»
برخورد ميثم خرما فروش و مختار در زندان گفتگويي را رقم مي زند كه از دل آن جهان بيني و عقايد ابواسحاق به خوبي شنيده مي شود. آن دو همديگر را در آغوش مي گيرند و ميثم پس از ديدن كبودي چشم مختار مي گويد: « كينۀ پسر زياد از علي و پسرانش سبب شده زبانه اش ديدۀ تو را هم زخم زند، اين طور نيست؟» و مختار خشم و آرزوي دست يافتني خود را اين گونه فرياد مي زند: « به خدا سوگند اگر از اين تاريكي بيرون روم آن مرد ناپاك را خواهم كشت.»
اين گونه داستان پرماجراي مختار در سبك حماسي و سرشار از وقايع بي نظير در كتاب « چابكسوار» رقم مي خورد و به راحتي تا آخر خواننده را با خود همراه مي كند.