مشخصات کتاب غم عشق (گامهای نخستین در سیرسلوک)
نام : |
کتاب غم عشق (گامهای نخستین در سیرسلوک) |
گامهای نخستین در سیرسلوک |
مولف ، نویسنده : |
آیت الله عبدالقائم شوشتری |
انتشارات، نشر : |
طوبای محبت |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
296 / وزیری سومیز |
شابک : |
9789648894042 |
قیمت پشت جلد : |
80,000 تومان |
موضوع : |
آداب طریقت, اخلاق عرفانی اسلامی |
|
کتاب «غم عشق» بر آن است تا اولین قدم های سیر و سلوک را برای همگان به ویژه نسل جوان یادآور شود.
حضرت استاد اهداف نگارش کتاب یاد شده را چنین برمی شمرد:
1. هدف اصلی دعوت مؤمنین به سوی خدای عزوجل است.
2. مخاطب ما جوانان صالح و خداجو هستند.
3. این کتاب در حد قدم اول برای سلوک نگارش شده است.
4. راه های سلوک مختلف است و راه ما راه عشق به خداست. البته از طریق ائمه اطهار(ع) و توأم با عبادات خالصانه، خدمت به خلق، ذکر، توسل، تحصیل، اشتغالات مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و پرهیز از انزوا و رهبانیت مذمومه.
5. نویسنده کتاب، هر چند بر عرفان و راه سیر و سلوک تأکید و توصیه شدید دارد ولی در عین حال به مبانی حکومت دینی و رهبری فقیه عادل و حکومت صالحان و مجتهدان نیز اعتقادی راسخ و پابرجا داشته و این همه را نه در تنافی با هم، بلکه مکمل و متمم یکدیگر می بیند.
6. این کتاب ادعای گزافی ندارد و حتی بنده معتقدم یک کار علمی و تحقیقی انجام نداده ام، اما سعی کردم با اخلاص و بی ریا و بی ادعا با کاروانی از جوانان خداجو همه با هم به سوی خدا برویم. امیر قافله خداجویان، صاحب الامر و العصر و الزمان، حضرت مهدی(عج) هستند. بنده نیز کمترین سگ آستان آن جنابم.
7. از نظر این کتاب و روش سلوکی که ما در آن مسیر می رویم قبل از شروع به هر برنامه ای اگر تا امروز در اعمال عبادی خود از هیچ مرجع تقلیدی تبعیت نداشته اید، یکی از مراجع موجود را انتخاب کنید و احکام فقهی و عبادی خود را مطابق با رساله توضیح المسائل ایشان انجام دهید.
8. از آنجا که مخاطب این کتاب جوانان خداجو هستند، حتی الامکان تلاش شده است که عاری از اصطلاحات عرفان نظری باشد و راه سهل و همواره و میان بُری را برای خداجویان جوان تنظیم کند.
این کتاب در یک مقدمه و شانزده بخش تدوین یافته است. عناوین بخش های مختلف این کتاب به شرح ذیل است: انتخاب خدا، استمداد دائم از خداوند متعال، استغاثه به امام زمان، لزوم استاد، عبادت و بندگی، عشق و محبت شدید به خداوند و بندگان، قصص عاشقان، خدمت به خلق، اخلاص در عمل، خلوت با خدا و مناجات و دعا، حسن ظن به خداوند متعال، نقش لقمه حلال در سلوک، سالک و مسائل اجتماعی، نکته های سلوکی، دستور سلوکی امام صادق(ع) به عنوان بصری.
در بخشی از کتاب میخوانیم :
از وقتی که خداوند بشر را آفرید ارتباطش با خلق شروع شد. او خالق گشت و ما مخلوق. و از وقتی که رزق داد. او رازق شد و ما مرزوق. و از وقتی که ما را هدایت فرمود، او هادی شد و ما مهدی. و از وقتی او را پرستش کردیم، ما عابد شدیم و او معبود. و از وقتی دوستش داشتیم، او معشوق شد و ما عاشق. و از وقتی که در طلبش برآمدیم ما طالب شدیم و او مطلوب.
آیت الله عبدالقائم شوشتری در کتاب غم عشق می فرمایند :
یکی از دوستان بنده که الان به رحمت خدا واصل شده است،خیاطی اهل دل بود.بنده و ایشان مدتی خدمت آیت الله شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی می رفتیم.دوست ما می گفت:من ذکر یونسیه را یک سال ادامه دادم.ذکر یونسیه در سجده با اذن استاد صاحب نفس،بسیار سازنده است،بسیار کامل کننده است،ایشان اذن داشتند،ختم مشخص را یک سال تمام ادامه داده بود.
گفت:بعد از یک سال،شب آخر،چهارده معصوم را در خواب دیدم.در یک اتاق تشریف داشتند و من می خواستم بروم در آن اتاق،ولی راهم نمی دادند.دربانانی بودند که مرا راه نمی دادند.یک سال ذکر یونسیه گفتم،محصولش یک شب خواب شد.چهارده معصوم علیهم السلام را از بیرون اتاق زیارت کردم؛دربان ها راه ندادند داخل اتاق شوم.
صبح آمدم حجره،خدمت آیت الله شیخ ذبیح الله.در زدم،فرمودند:بفرمایید!تا در را باز کردم،دیدم چشمانش اشک آلود است.معلوم بود که در حال مناجات بود.همین که وارد شدم سلام دادم.بعد از جواب سلام فرمودند:بله آقاجان!راه نمی دهند!بله آقاجان راه نمی دهند،به این آسانی راه نمی دهند.
من هر وقت یاد این جمله می افتم جگرم آتش می گیرد؛چون می دانم خیلی سخت راه می دهند.وقتی سالک به سوی خدا حرکت می کند،اول با جمال حرکت می کند،با جاذبه های الهی حرکت می کند.چندین منزل که طی کرد،به مقامی می رسد که پرده های جلال آویخته است.عبور از پرده های جلال برای هر کس میسر نیست.پرده داران همان جا هستند،حاجبان خدا همان جا هستند و افراد قلیلی می توانند راه بیابند.
انسان وقتی راه می افتد اول چراغ های سبز روشن می شود .کسانی به سوی خدا راه می افتند که قبلۀ جانشان خدا باشد.همان طوری که بدن ما قبله ای به نام کعبه دارد،روح ما هم قبله ای به نام خود خدا دارد.قبلۀ بدن،کعبه است.اما قبلۀ جان،خود ذات الله جل جلاله است. از الله تعالی یک پله پایین بیایی،مظهر اتم خدا،امام عصر علیه السلام است.
کسانی که به سوی بهشت حرکت کرده اند رو به خدا نیستند.کسانی که برای ثواب عبادت می کنند رو به خدا نیستند.کسانی رو به خدا هستند و روح و جانشان رو به قبله است که عاشق خدا شده اند.این ها که رو به خدا راه می افتند؛اول چراغ های سبز جمال جلوی رویشان روشن می شود.مرتب می گوید: بیا!بیا!بیا! دروازه ها قبل از رفتن باز می شود،ولی وقتی انسان یک مقدار جلوتر رفت و به پرده های جلال رسید کار بر سالک سخت می شود.
این جاست که باید زرنگی کرد و بر کشتی امام حسین علیه السلام سوار شد.زیر چتر ائمه علیهم السلام حرکت کرد.اگر امام حسین علیه السلام راه نداد،زیر چتر امام رضا علیه السلام برود که امام رئوف است.اگر ایشان راه ندادند،زیر چتر حضرت علی علیه السلام حرکت کند که ایشان امام المتقین است.بالاخره یک بهانه ای پیدا کند.اگر چهارده معصوم راه ندادند،در کشتی کوچک حضرت علی اصغر علیه السلام شود؛
بالاخره « در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد. کتاب غم عشق،آیت الله عبدالقائم شوشتری،ص۱۷۵-۱۷۴
دستورالعملی عرفانی و فوق العاده ازعارف واصل آیت الله عبدالقائم شوشتری برای بهره مندی از برکات اسماء :
اهل ذکر که میخواهند واقعأ از برکات اسماء الله بهره مند شوند این ذکر را انشاالله یک سال رجاءً انجام دهند:
شب ها قبل از خواب هر شب به مدت تقریبی ده دقیقه،ده بند از جوشن کبیر ،با همان ذکر مشترک « سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب » خوانده شود،هر ده شب یک دور جوشن کبیر خوانده می شود.بنابراین در یک ماه سه دور جوشن کبیر خوانده می شود و در یک سال سی و شش مرتبه می شود.در حدیث آمده است که هر کس در هر ماهی سه مرتبه جوشن کبیر بخواند ،خدای تعالی او را می آمرزد.
دعای جوشن کبیر فقط به ماه رمضان اختصاص ندارد،بلکه در این ماه دستورش به گونۀ دیگر است.ماه رمضان دستورش در یک شب خواندن است؛در شب نوزدهم یک مرتبه،شب بیست و یکم یک مرتبه،شب بیست و سوم هم یک مرتبه،ولی با تأمّل و توجه و محبت و شوق و رجا باید بخوانید.
بنده یک شبی داشتم جوشن کبیر می خواندم رسیدم به این اسم: « یا خیر ذاکرٍ و مذکور»؛ای بهترین کسی که تا کنون مرا یاد کردی و ای بهترین کسی که من او را یاد کردم.ای بهترین ذاکرها و ای بهترین مذکورها!این اسم مرا تکان داد و به قول معروف برق این اسم مرا گرفت،دیگر رها نکردم همان جا محکم چسبیدم.در این گونه موارد باید مانند طفل شیرخوار گرسنه که به سینه پر شیر مادر می رسد،با حرص و ولع چسبید و جدا نشد؛آنقدر باید این اسم را تکرار کرد تا دل را سیراب کند؛من نیز با عطش فراوان،وقتی برق این اسم مرا گرفت،رهایش نکردم؛ « یا خیر ذاکرٍ و مذکور ، یا خیر ذاکرٍ و مذکور ، یا خیر ذاکرٍ و مذکور... » تکرار کردم؛حالا چه چیزهایی خدا به واسطۀ این ذکر مرحمت کرد به هیچ کس نگفتم،اگر به کسی هم گفته باشم،گفته ام خیلی چیزها مرحمت کرد.اگر بگویم تعجب می کنید،باور نمی کنید،خودتان شروع کنید نتیجه اش را بگیرید.ما را هم دعا کنید.
یک وقت دیگر داشتم دعای مشلول می خواندم،رسیدم به این اسم که در جوشن کبیر نیست : « یا جاری اللصیق » ؛ یعنی ای همسایه دیوار به دیوار من !چطور خداوند همسایۀ دیوار به دیوار ماست؟ دیوار ظاهری که نیست،دیوار باطنی است.خطاب به خدا عرض می کردم:ای نزدیک ترین موجودات به من !ای همسایۀ چسبیده به دیوار خانۀ دل من ! « یا جاری اللصیق » .این جا برق این اسم مرا گرفت،محکم چسبیدم،تکرار کردم.این جا هم چشمۀ جوشان این اسم مرا سیراب کرد و همان قصه هایی که آن جا پیش آمده بود پیش آمد.
حالا قصۀ یکی از رفقا را نقل می کنم.یکی از دوستانم که در یکی از درس های استاد علامه،آیت الله حسن زاده آملی،همدرس من بود،یک شب در مناجات خود ،اسماء الله را تکرار می کرد ،به حدی که در اثر این تکرار روح از بدنش جدا شد،خودش نقل می کرد:پس از این که روح از بدنم جدا شد،دیدم در اطاقی با دیوارهای شیشه ای زندانی ام . اطراف این اطاقک را باغ بسیار پهناوری احاطه کرده بود،که حد و نهایت آن نامشخص بود.همۀ درختان باغ،درخت میوه بود،از انواع میوه ها،ولی در حال شکوفه،با گل های مختلف و رنگهای متنوع ارغوانی و زرد و سفید و ریز و درشت.من مثل یک پرنده پر می زدم که وارد باغ شوم ، ولی با این دیواره های شیشه ای برخورد می کردم.باغ را می دیدم،ولی زندانی بودم.
به دلم گذراندم که خدایا!چرا من این طور گرفتار شده ام؟! در این لحظه از بالا ندا آمد که چرا زبانت را مواظب نیستی؟من یادم آمد که روز قبل اشتباهی از من سر زد؛به نیت استغفار گفتم : « یا الله » تا گفتم « یا الله » ، دریچه ای باز شد،رفتم بیرون و در داخل باغ به تفرج پرداختم.
اکنون به نمونه ای دیگر از نتیجۀ ذکر خدا توجه بفرمایید.
پیامبر اکرم (ص) وقتی در معراج به آسمان چهارم برده شد، بر قصری از لؤلؤ ، با کنگره هایی از زبرجد با اوصافی آنچنانی عبور کرد،فرمود:یا اخا جبرائیل،این قصر ار آن چه کسی است؟پاسخ داد:برای کسی که نماز مغرب بخواند و بعد از آن چهل مرتبه بگوید : « یا کریم العفو انشر علیّ رحمتک یا ارحم الراحمین » ای کسی که کریمانه عفو می کنی رحمتت را بر من پراکنده فرما یا ارحم الراحمین.
روزی حضرت رسول(ص)این اسم را تکرار می کردند : « یا کریم العفو » ؛ یعنی ای خدایی که کریمانه عفو می کنی.جبرئیل نازل شد و گفت : هر که این ذکر را بگوید خداوند متعال سیئات او را به حسنات تبدیل می کند و حسنات او را درجات قرار می دهد(الدر المنثور،ج6،ص8).
منبع : کتاب غم عشق،عبدالقائم شوشتری،ص۲۸۱-۲۷۹
مولف : آیت الله عبدالقائم شوشتری
ناشر : انتشارات طوبای محبت