فرهنگ، مدرنیته و توهم، در اصل، مجموعه ای از چند سخنرانی است که پیاده شده و به چاپ رسیده است. بنابراین باید توجه داشت که ماهیت اساسی مطالب کتاب، خطابه و اقناعی است.
فرهنگ مدرنیته و توهم، برای مخاطب ابتدایی که می خواهد مطالعه و اندیشه در باب مدرنیته را بیاغازد، کتاب مناسبی است چرا که مباحث را با زبانی ساده ارائه می کند و نکات اصلی مورد نظر خود را بارها مورد تأکید قرار می دهد. اما به هر روی، نباید از این کتاب انتظار رعایت استاندارد های یک متن علمی رسمی را داشت. برخی از مباحث کتاب دچار بی دقتی و کلی گویی است و منظور نویسنده به روشنی دریافته نمی شود. اما با وجود این موارد، باید گفت که این کتاب به عنوان یک متن مقدماتی برخی از مهم ترین مسائل موجود در جهان اندیشه را مانند ماهیت تکنولوژی، اومانیسم، مبادی علوم غربی و مناظر گوناگون نقد تمدن غرب را به خوبی ترسیم می کند و مشکل بشر و تمدن غربی امروز را با تکیه بر مفهوم «توهم» در مقابل با واقع بینی و حقیقت گرایی، به زیبایی توضیح می دهد.
مقدمه کتاب :
بحث از مدرنيته آنچنان گسترده است كه اگر يك دانشجو و يا طلبه تصميم بگيرد در بارة آن مطالعه نمايد، در مرحلة اول دچار حيرت و سرگرداني ميشود، بهخصوص كه در نقد مدرنيته اهداف متفاوتي از طريق منتقدين پيگيري ميشود و لذا همواره اين ضرورت احساس ميشد كه كتابي در نقد مدرنيته بهصورت آموزشي و با نظم موضوعات و با رويكرد به تمدن اسلامي تدوين شود تا به عنوان مبناي اولية تفكر، زبان نقد مدرنيته را ساماندهي كند و بتوان با مطالعة آن به يك جمعبندي نسبت به جايگاه فلسفي و تاريخي مدرنيته رسيد.
مواردي كه ميتوان از امتيازات اين كتاب دانست عبارت است از:
1- منظمبودن مباحث در يازده فصل به صورتي جداگانه، به طوري كه هر فصل؛ مقدمهاي براي فصل بعدي است.
2- روشنكردن جايگاه مطالب در جهانبيني اسلامي و قرآني كه اين روش موجب اطمينان و دلگرمي بيشتري براي خواننده ميگردد.
3- در اين كتاب صِرفاً به ضعف مدرنيته بسنده نشده، بلكه اولاً؛ پيشنهادهاي جايگزين مورد بحث قرار گرفته و ثانياً؛ راه عبور از مدرنيته و رسيدن به تمدن اسلامي بررسي شده است.
4- كتاب؛ معني «بهحضورآوردن باطن طبيعت» را با مثالهاي مختلف به نحو قابل درك تبيين كرده است تا خوانندة محترم از اين نكتة بسيار مهم حتيالامكان تصور قابل قبولي بهدست آورد و آن را زمينة تفكرات بعدي خود قرار دهد.
5- چنانچه ملاحظه ميفرماييد؛ مباحثْ به صورت اجمال مطرح شده است تا إنشاءالله زمينة تجزيه و تحليل آن به صورت تفصيل فراهم شود و با عبور از مدرنيته، رجوع به حقيقت ديانت عملي گردد و تمنيّات بشر از تمنيّات بشر مدرن، به تمنيّات عالَم ديني و معنوي تبديل شود، چرا كه تا بشر از جنبة تئوري و نظري از عالَم مدرنيته عبور نكند، هرگز به تفكر ديني به عنوان تفكر جايگزينِ تفكر مدرنيته نميتواند دست يابد و هدف اصلي كتاب، عبور فكري و نظري از مدرنيته به سوي تفكر معنويِ حضوري است، به اميد آنكه جامعة مؤمنين منتظر تمدن اسلامي شوند.
6- در جوابدادن به سؤالاتِ آخر كتاب حوصلة كافي صرف شده است، به اين اميد كه حتيالامكان موضوع براي سؤالكننده روشن شود، زيرا پس از نقد مدرنيته عموماً عاملي كه مانع ميشود تا شخص به يك جمعبنديِ قانعكننده برسد، بيپاسخماندن سؤالاتي است كه پيش ميآيد، و به همين جهت پيشنهاد ما اين است كه خوانندگان محترم پس از مطالعة دقيق كتاب، قبل از هرگونه جمعبندي، همّت نموده و با دقت هر چه بيشتر قسمت سؤال و جوابها را مطالعه فرمايند.
7- اين كتاب را به اميد آنكه ما نيز از اين طريق قدمي در راستاي رفع موانعِ تحقق تمدن اسلامي برداشته باشيم، به خوانندگان عزيز تقديم ميكنيم، هرچند ميدانيم دركِ نيستانگاريِ مدرنيته، درد و رنجي عالمانه نياز دارد ولي تا اين پردة ظلماني دريده نشود، اميد تابيدن هيچ نوري از عالم معني به اين سو نميرود، امّا درك شيعي عزيزان خواننده ما را اميدوار ميكند.
البته روشن است كه نقد مدرنيته به عنوان حجاب تمدن اسلامي تازه راه خود را شروع كرده است و هنوز در اول راه خود ميباشد، ولي تجربه نشان داده است كه طرح مسائلي كه نظر به اقامة دين دارد، در فرصتي كوتاه آنچنان جاي خود را باز ميكند كه گسترش و رشد آن، انسان را به تعجب وا ميدارد. إنشاءالله((گروه فرهنگي الميزان))
مقدمة مؤلف
توجه به فرهنگ مدرنيته و بررسي خاستگاه آن براي كساني كه سعي دارند در راستاي اصلاح خود و احياء فرهنگ ديني در جامعه گامي بر دارند از جهات مختلف ضروري به نظر ميرسد.
1- هرگز نميتوان بر شالودة عهد غربي، خانة دين را بنا كرد، زيرا در يك زمان رويآوردن به دو مقصد و با دو عهدِ متفاوت امكان ندارد. و لذا براي بازسازي امت اسلامي بايد مدرنيته شناخته شود تا اين بازسازي، برگشت به اسلام باشد و نه برگشت به فرهنگ غرب ولي با لعاب اسلام، و اين مسلم است كه اگر خاستگاه فلسفي، اجتماعيِ فرهنگ مدرنيته بهخوبي شناخته نشود، انرژي خيزش عظيم اسلامي پس از مدتي هدر ميرود و باز جهان اسلام خود را در تارهاي عنكبوتي فرهنگ مدرنيته اسير مييابد.8
2- ابتدا بايد فرهنگ مدرنيته با عهد غير قدسي آن، به روشي عالمانه و دقيق بررسي شود تا بتوان انفكاكي راكه بين فرهنگ مدرنيته با فرهنگ ديني هست به شكل محققانه نشان داد، زيرا روح فرهنگ مدرنيته هر جريان ديني را كهنه و مربوط به گذشته ميداند و مسلم در صورت داشتن عهد قلبي با فرهنگ مدرنيته، هرگز نميتوان زندگي ديني و تمدن اسلامي را سازماندهي نمود، چون مدرنيته هر فكر و فرهنگي را كه نتوانست به رنگ خود در آورد و در خود هضم كند، مطلقاً نفي ميكند و اصلاً به عنوان يك فكر و فرهنگ به حساب نميآورد.
3- در ادامة مباحث؛ روشن خواهد شد كه نقد مدرنيته به اين معني نيست كه از فردا بايد همة لوازم و تكنيك مربوط به آن فرهنگ را كنار گذاشت و خود را بدون هيچ ابزاري در همة صحنههاي فعاليت صنعتي و اجتماعي متوقف نمود، بلكه در نقد فرهنگ مدرنيته دقت بر سر انتخابي است كه بايد براي فرهنگ و تمدن آيندة جهان اسلام انجام دهيم تا سرنوشتي چون سرنوشت غربِ امروز به سراغمان نيايد، غربي كه با گذر از آخرين مرحلة حياتش، در حال تجربة پايان تاريخ سراسر الحادي خود است، به طوري كه ديگر حتي مجالي براي پوشاندن خود در زير لعاب واژههاي آزادي و رفاه و تكنولوژي پيشرفته ندارد.
4- مسلّم شرط ظهور وجود مقدس حضرت مهدي(عج) ايجاد آمادگيِ لازم فرهنگي و اعتقادي در فرد و جامعه است؛ حال اگر از يك طرف حجابِ ظهور آن حضرت درست شناخته شود و از طرف ديگر جايگاه تمدن اسلامي به معني واقعي آن كه عبارت است از حاكميت امامي معصوم در مناسبات انساني جامعه، درست تبيين گردد، قدمي بلند در نزديكي به جامعة انساني و بلوغ تاريخي خود برداشتهايم و مباحث بررسي فرهنگ مدرنيته قدمي است در راستاي شناخت درست حجاب نور آخرالزمان.
5- براي برونرفت از وضع موجود؛ سه نكته بايد مورد توجه قرار گيرد:
- الف- توجه به وضع موجود و بررسي مباني فكري و فرهنگي مدرنيته
- ب- ترسيم وضع مطلوب و ظهور نظام مهدوي
- ج- توجه به شرايط سير از وضع موجود به وضع مطلوب كه انقلاب اسلامي متكفّل آن است.
در اين كتاب صِرفاً به بررسي مدرنيته و فرهنگ موجود ميپردازيم و آن دو قسمت ديگر را بايد در كتابها و نوشتارهاي مربوطه پيگيري نماييد. ولي عنايت داشته باشيد اگر از نكات فوق غفلت شود، نهتنها بازخيزي اسلاميِ در حال ظهور به ثمر نميرسد بلكه نسبت به آيندة اسلام گرفتار يأس خواهيم شد.
6- به استحضار خوانندگان عزيز ميرسانم كه بنده به عنوان يك معلم، مباحث مطرح در اين كتاب را جهت تدريس تنظيم كردهام و به اين معني نيست كه خودم را صاحب مطالب آن بدانم، بلكه اميد دارم توانسته باشم مباني نقد مدرنيته را به نحوي كه خوانندگان عزيز بتوانند به صورتي اساسي آن را بشناسند در اختيارشان قرار دهم. ((طاهرزاده))
فهرست مطالب
- مقدمه. 9
- مقدمة مؤلف... 13
- فصل اول ماجراي بيوطني بشر. 17
- ماجراي غرب از كجا شروع شد ؟. 21
- فصل دوم «توَهّم» آفتي واقعي در شناخت واقعيات 25
- روح شيطاني و تغيير نظام خلقت.. 27
- شيطان و نارضايتي از نظام طبيعي.. 31
- فصل سوم مبنـاي مشكل.. 35
- داستان تغيير انسانِ «حكيم» به انسانِ «ابزارساز». 36
- تكنولوژي موجود در خدمت كدام انسان؟. 38
- هماهنگي انسان با طبيعت، يا هماهنگي طبيعت با انسان؟ 40
- انسان جديد. 42
- تكنولوژي مدرن، جوابگوي وَهم. 44
- فصل چهارم علم؛ عامل اتصال با عالم عقول و خداي عليم 49
- غفلت از نظام طولي و ايجاد توهّم معرفتي.. 50
- تجديد عهد با حقايق.. 51
- ضرورت غرب شناسي.. 52
- غايت تعليم و تربيت جديد. 56
- آنگاه كه طبيعت به حجاب ميرود.58
- هنر رازگشايي از طبيعت.. 63
- فضاهاي قابل سُكني.. 65
- تنها هنوز خدايي است كه ميتواند ما را نجات دهد. 67
- آنگاه كه حكيمان به حاشيه رانده شوند. 71
- فصل پنجم طبيعت؛ موجودي زنده يا مرده؟. 75
- علاج بيماري قبل از تشخيص آن ممكن نيست.. 77
- فرار از مظاهر مدرنيته راه چاره نيست.. 78
- اولين قدم. 80
- آشتي با آسمان براي آشتي با زمين. 81
- فصل ششم فرهنگي كه براي ويراني است... 85
- فصل هفتم مسلماناني كه غربي شدهاند. 89
- بندگيِ كثرتها يا جدايي از واقعيات.. 92
- فصل هشتم تعارض اسلام با مدرنيته. 9
- چهرههاي كاذب مدرنيته. 98
- فصل نهم چگونگي عبور از مدرنيته. 103
- خودآگاهي، شرط عبور از مدرنيته. 10
- بايد جهت قلبها تغيير كند. 110
- فصل دهم انگيزههاي نقد غرب در جهان اسلام. 11
- فصل يازدهم شهرهاي قابل زندگي... 121
- پرسشها و پاسخها 125
- خاستگاه نقد مدرنيته. 12
- رفع بحران توسط عامل بحران؟! 126
- چگونگي حكومت تصورات بر بدن. 131
- حدّ و مرز تصرف در طبيعت.. 136
- خدا، انسان، عالَم، در منظر مدرنيته. 138
- غرب مسيحي يا مسيحيت غربي؟. 14
- تفاوت پيامبران با فيلسوفان. 144
- هبوط انسان در زمين و محجوب شدن از اسماء الهي.. 14
- آيندهاي اميدبخش... 146
- مدرنيته و انسانهاي بيعالَم. 148
- عجله و سطحينگري.. 153
- مدرنيتة اسلامي ممكن است؟. 157
- سنت و مدرنيته. 159
- منابع. 161
مولف: استاد اصغر طاهرزاده
ناشر : انتشارات لب المیزان