کتاب همه آینه ها، گزیده غزل های عاشورایی است که توسط حوزه هنری استان تهران گردآوری شده است. در ابتدای کتاب آغاز غزل سرایی در ایران و پیشگامان غزل سرایی در ایران توضیح داده شده است و سپس یک غزل از مولوی در ابتدای کتاب آمده است. ادامه کتاب به گزیده غزل های شاعران در مورد وقایع عاشورا اختصاص دارد.
اطلاعات کتاب
نام کتاب : |
همه ی آینه ها: گزیده غزل های عاشورایی امروز
|
گزیده غزل های عاشورایی امروز |
نويسنده ، مولف : |
مهدی مظفر ساوجی
|
گرداوري ، مترجم : |
مهدی مظفر ساوجی
|
نشر ، ناشر ، انتشارات : |
سوره مهر |
تعداد صفحه / قطع و نوع جلد : |
324 صفحه / رقعی شومیز |
نوبت چاپ و سال چاپ : |
سوم 1391 |
قيمت پشت جلد کتاب ( تومان ) : |
11000 |
موضوع : |
گزیده غزل های عاشورایی امروز |
شابک : |
9789645064479 |
تگ ها : |
خرید اینترنتی کتاب همه ی آینه ها: گزیده غزل های عاشورایی امروز, مهدی مظفر ساوجی, انتشارات سوره مهر |
|
درباره کتاب
کتاب همه ی آینه ها: گزیده غزل های عاشورایی امروز
کتاب همه آینه ها، گزیده غزل های عاشورایی است که توسط حوزه هنری استان تهران گردآوری شده است. در ابتدای کتاب آغاز غزل سرایی در ایران و پیشگامان غزل سرایی در ایران توضیح داده شده است و سپس یک غزل از مولوی در ابتدای کتاب آمده است. ادامه کتاب به گزیده غزل های شاعران در مورد وقایع عاشورا اختصاص دارد. در تمام این غزل ها به واقعه عاشورا پرداخته می شود و هر غزل به نوعی این واقعه را به تصویر می کشد یک غزل به شهادت حضرت علی اکبر(ع)، دیگری به شهادت علی اصغر، به شام غریبان، به آخرین دیدار امام با فرزندان و یارانش، به کوفه، به کربلا، به نینوا، به عطش و به اسارت می پردازند. غزل ها از سوی شاعران متفاوت سروده شده است. ویژگی ای که در این غزل ها به چشم می خورد توجه دقیق به جزئیات و ظرافت هایی است که شاعران به آن توجه کرده اند و جزء به جزء واقعه عاشورا را در قالب غزل به تصویر کشیده اند. قالب غزل از قالب هایی است که بعد از انقلاب رونق پیدا کرده است و محل بروز و ظهور اندیشه ها و آرمان هایی بوده که واقعه کربلا در صدر آن ها قرار دارد. شاعران تحت تأثیر انقلاب اسلامی به سرودن آثار دینی و آیینی پرداختند که هشت سال دفاع مقدس هم زمینه ای شد که شاعران به این عرصه روی بیاورند.
گزیده کتاب
شعر «جان داده تشنه کام» سروده ی اکبر دخیل قمی را می خوانیم:
- آبـــی برای رفع عطـــش، در گلو نریخت
- جان داد تشنه کام و به خاک آبرو نریخت
- دستش ز دست رفت و، به دندان گرفت مشک
- کاخ بلنــــد همـــّــــت خود را فــــرو نـــریخــت
- چون مهـــر، خفت در دل خون شفق، ولی
- اشکـی به پیش دشمن خفاش خو نریخت
- غیرت نگر، که آب به کف کرد و همـّـتش
- اما به جام کام، می از این ســبو نریخت
- چون رشته امـــــید بریدش ز آب، گفــت:
- خاکی چو من، کسی به سر آبرو نریخت
مولف : مهدی مظفری ساوجی
ناشر : انتشارات سوره مهر