اثری است فلسفي اجتماعي كه به انگيزه داوري ميان « برتراند راسل» و « وودرو وايِت» سامان يافته و ديدگاه هاي راسل را در مباحثي چون : الاهيات ، متافيزيك ، اخلاق و فلسفه مورد نقد و تحليل برهاني قرار داده است . يكي از مباحث اين كتاب ، تشريح مقوله «شک» و «شکاکیت» مي باشد.
اطلاعات کتاب
نام کتاب : |
توضیح و بررسی مصاحبه راسل - وایت |
مباحثي چون : الاهيات ، متافيزيك ، اخلاق و فلسفه مورد نقد و تحليل برهاني قرار داده است .تشريح مقوله «شک» و «شکاکیت» |
نويسنده ، مولف : |
علامه محمد تقی جعفری |
گرداوري ، مترجم : |
علامه محمد تقی جعفری
|
نشر ، ناشر ، انتشارات : |
موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری
|
تعداد صفحه / قطع و نوع جلد : |
328 صفحه / رقعی شومیز |
نوبت چاپ و سال چاپ : |
چهارم 1397 |
قيمت پشت جلد کتاب ( تومان ) : |
45000 |
موضوع : |
توضیح و بررسی, مصاحبه, نقد و تفسیر, راسل برتراند, وایت وود رو آثار علامه جعفری |
شابک : |
9789646608177 |
تگ ها : |
کتاب توضیح و بررسی مصاحبه راسل-وایت, کتاب های علامه جعفری, آثار محمد تقی جعفری, موسسه تدوین ونشر آثار علامه جعفری |
|
درباره کتاب
کتاب توضیح و بررسی مصاحبه راسل - وایت
علامه جعفري و برتراند راسل :
علامه جعفري در نجف که بود کتابي به دستش رسيد به نام جهاني که من مي شناسم اثري از برتراند راسل. از اينجا بود که با اشکالات افکار و انديشه هاي راسل روبه رو شد و تصميم گرفت با او مکاتبه کند و اشکالاتش را گوشزد نمايد. اين کار تا آنجا پيش رفت که علامه به اصل انديشه هاي راسل اشکال وارد کرد و او با همه ادعايش در پاسخ درماند.
در بعضي از کتاب هاي ايشان مثل: نقد و بررسي افکار راسل، توضيح و بررسي مصاحبه راسل به طور مکرر به چاپ رسيد. او قبل از در ميان گذاشتن اشتباهات راسل، متن اصلي کتاب را با کمک دوستانش ترجمه کرد زيرا نسخه موجود در بازار دچار تحريفاتي شده بود.
از ويژگي هاي مشترک دو متفکر و فيلسوف نامبردار، توجه و اهتمام آنان به مقوله هاي مختلف در زمينه فلسفه، مذهب و انسان شناسي است. به عبارت ديگر، پژوهش فلسفي در زمينه انسان و مذهب در آثار اين دو فيلسوف غرب و شرق جايگاه برجسته اي را به خود اختصاص داده است. با اين تفاوت که پژوهش هاي راسل دراين باره مبتني بر فلسفه شکاکيت و الحاد است، ولي تحقيقات استاد جعفري از فلسفه الهي الهام گرفته است و اين امر سبب تفاوت ديدگاه آن دو در اين گونه مسائل گرديده است; تفاوتي که استاد جعفري را در جايگاه منتقد افکار و انديشه هاي راسل نشانده است.
گزيده اي از افکار راسل و پاسخ هاي علامه جعفري
تصور خدا
راسل: اگر خدايي وجود داشته باشد، اگر بخواهد بدين خاطر که عده اي در وجودش شک و ترديد مي کنند، رنجيده خاطر شود ، من او را موجودي خودبين و متکبر خواهم پنداشت. (برگزيده افکار راسل، ص 52).
استاد جعفري: من نمي دانم چه خدايي است که اگر اين موجودات ضعيف بخواهند در وجودش شک و ترديد کنند، متاثر و رنجيده خاطر خواهد گشت؟
حيف است آن خدايي که چنين وضعي داشته باشد، فکر آقاي راسل را اشغال نمايد. معلوم نيست آقاي راسل با خداي عاميان جنگ و ستيز مي کند، يا با خدايي که در مغز پيامبران و طلايه داران فکري از قبيل انيشتين و وايتهد و افلاطون جلوه کرده است. تهديداتي که به وسيله عقلا و پيشوايان ماورا»الطبيعه براي خداشناسان صورت گرفته است، نه براي اين است که خداوند، در صورت شناخته نشدن، رنجيده خاطر مي گردد، بلکه براي آن است که اگر انساني که عقل و فهم و وجدان دارد و مي تواند با شناختن آن موجود اعلي، موقعيت واقعي خود را درک کند در اين کار مسامحه نموده و به خور و خواب و خشم و شهوت بپردازد.
چنين انساني مانند يک حيوان پست به زندگي خود ادامه داده به جاي تکامل، خود را به سراشيب حيوانيت سقوط مي دهد. احتمال اين که خدا در صورت عدم اعتناي افراد بشر به مقام شامخ او رنجيده خاطر گردد، موجب احتمال نقص در وجود خدا مي باشد; در صورتي که خداوندي که براي افکار عالي مطرح است، حتي از ذات خود نفع يا ضرر نمي بيند; چه رسد به اين که ديگران به او نفع يا ضرري برسانند(همان، ص 55 - 54).
خدا و جهان
راسل: با آن که علم هيئتي که در کتاب هاي تحصيلي ما گنجانده شده بر مبناي عقايد کپرنيک قرار دارد، با اين حال، هنوز اين گونه طرز تفکر در مذهب و اخلاقيات ما نفوذي ننموده و اعتقادات کهن ما را در مورد علم هيئت دگرگون نکرده است.
هنوز هم مردم فکر مي کنند که نقشه هاي خدايي در اين دنيا اثر دارند و قدرتي الهي نه تنها به دنبال تحقق خوبي هاست، بلکه افراد بدکاره را نيز تنبيه مي کند. (همان، ص 55)
استاد جعفري: «ظاهرا آقاي راسل بايد اطلاع داشته باشند که در بين همين مردم امثال نيوتون و انيشتين هم وجود دارد که اولي مي گويد «جاذبيت، بدون تکيه به يک نيروي عالي تر به عنوان خدا نمي تواند برقراري سيستم منظومه شمسي را معين کند.» و دومي هم خداوند را به عنوان حافظ قوانين معرفي مي کند.
گذشته از اين دو دانشمند، تعداد زيادي از متفکرين ديگر که عموما از علماي درجه يک بوده اند نيز نظارت خداوند را بر نظام جهان هستي به عبارت هاي گوناگون گوشزد کرده اند. از طرف ديگر، يکي از نظريات چهارگانه اي که درباره قانون طبيعت گفته شده، قانون عدم ذاتي است که بيان ادبي آن به صورت زير است:
جهان کل است و در هر طرفه العين عدم گردد و لايبقي زمانين
به عبارت ديگر، موجودات و روابط جهان طبيعت در هر زمان مانند ريزش فوتون در حال استمرار و تحول است و چون ذر ات ماده نمي تواند اين حرکات سيستماتيک را دقيقا ايجاد کند، پس در هر آن، نظارت خداوند اين موجود را در جهان هستي به وضع خود نگه مي دارد.
در اين صورت اين که آقاي راسل مي گويد «...مردم...» بايستي در اين کلمه مردم دقت شود، از اين مردم، صدها نفر در مقام نيوتوني قرار دارند و گفته آنان هم به قرار فوق بود که بيان کرديم. اگر آقاي راسل همين گفته بالا را به طور محسوس و تجربي رد کند، اين بحث به طور موضوعي حل خواهد شد.»
خدا و زندگي انسان
راسل: من هميشه نامه هايي از مردم دريافت مي کنم; به اين مضمون که خداوند خود نگهداري خواهد کرد، اما خداوند در گذشته هرگز چنين کاري را نکرده است و من نمي دانم آنها چرا فکر مي کنند که خداوند در آينده اين کار را خواهد کرد. (توضيح و بررسي مصاحبه برتراند راسل - وايت، ص 175)
استاد جعفري: اولا: خيلي به جا بود که آقاي راسل بگويند که در گذشته چه مي توانست انجام بگيرد و چه انجام گرفته است و چه انجام نگرفته است، همچنين در آينده چه مي تواند انجام بگيرد، چه انجام خواهد گرفت، و چه انجام نخواهد گرفت. در جواب اين سئوال، گمان نمي کنم آقاي راسل مطلب روشني را بيان کند; زيرا مطابق اصول منطقي، ما هنگامي مي توانيم دخالت علتي را در معلول مفروضي منکر شويم که تمامي اجزا و پديده هاي آن معلول را بررسي کرده و علل هر يک از آنها را مشخص کرده و قطع پيدا کنيم که علت مفروض هيچ گونه دخالتي در اجزا و شو ون معلول مفروض نداشته است. اما در صورتي که بعضي از علل اجزاي معلول را تشخيص داده و از فهميدن علل ساير اجزاي آن معلول ناتوان بوده باشيم، هيچ گونه حقي براي انکار نداريم. بلي، نهايت امر اين است که نمي توانيم اثبات کنيم که علت مشخص ديگري در باقي اجزاي ناشناخته، دخالت داشته است.
آيا مذهب، سودمند است يا زيانبار؟
راسل: من فکر مي کنم، اغلب نتايج مذهب در تاريخ مضر بوده است. با اين که مذهب سبب شد که کاهنان مصري تقويم را اختراع نموده و به وقوع خسوف و کسوف توجه کنند، به طوري که بتوانند در آن موقع آن را پيش بيني کنند و نظاير اينها از نتايج مفيد مذهب بوده است، ولي من فکر مي کنم که بسياري از نتايج مذهب زيانبار بوده است.
اين زيان آوري اين است که در مذهب، مردم بايستي به چيزهايي عقيده مند باشند که دليل صحيحي براي وجود آنها نيست و اين موضوع براي مذاهب بسيار قابل اهميت است. مذهب افکار مردم و سيستم هاي تربيتي آنها را تخطئه مي کند; يعني مي گويد: عقيده جزمي به فلان مسئله صحيح و عقيده به چيزهاي ديگر غلط است.
بدون اين که مردم در سو ال از حق يا باطل بودن آن مسائل مفروض حقي داشته باشند. اصولا مذهب زيان هاي زيادي داشته است.
مقدار زيادي مقدس شمردن محافظه کاري و چسبيدن به عادات کهن و محترم شمردن تعصب و کينه توزي و اندازه تعصبي که در مذهب وجود دارد - مخصوصا در اروپا - کاملا وحشتناک است.
استاد جعفري: همان گونه که خود آقاي راسل در پاسخ به سو ال ديگري يادآور شده است، بايد هدف بانيان مذاهب را از روش و رفتار پيروان مذاهب جدا کرد; چنان که گفته است: «تعاليم بانيان مذاهب کمتر با اعمال پيروانشان ارتباط دارد.
به عنوان مثال، من افرادي نظامي را مي بينم که تصور مي کنند عقايد مسيحيت در مبارزه با نيروهاي شرقي اهميت بسيار دارد. من موعظه عيسي را در بالاي کوه مکرر خوانده ام. حتي يک کلمه درباره تشويق به استعمال بمب هيدروژني پيدا نکرده ام».
تعاليم پيامبران و اهداف آسماني در قرآن کريم به طور مبسوط بيان شده است. برخي از سرفصل هاي مهم دعوت هاي پيامبران عبارت است از:
1. همگي در سلم و صفا زندگي کنيد;
2. بت پرستي مکنيد و خداي واحد را بپرستيد;
3. در روي زمين فساد نکنيد;
4. از گذشتگان خود - که راه انحراف را پيموده اند تقليد نکنيد;
5. خدا را نيايش کنيد;
6. از اموالتان انفاق کنيد;
7. طلا و نقره را ذخيره نکرده، اجتماع را به فلاکت نکشانيد...
آري پيامبران، به انگيزه اصلاح جوامع بشري برخاسته اند; براي نجات دادن بشر از دست فراعنه برانگيخته شده اند و بشر را از تاريکي هاي ناداني به روشنايي دانش سوق داده اند; در جهت حل اختلافات تلاش کرده اند; براي برپايي عدالت مبعوث شده اند.
با توجه به اهداف و تعاليم ياد شده، گمان نمي رود که امثال آقاي راسل در ضرورت مذهب و فوايد آن کوچک ترين ترديدي داشته باشند. چرا که با اجراي اهداف مزبور، همه آرمان هاي اصيل بشر برآورده خواهد شد. با توجه به چنين اهداف و آرمان هايي است که دين مي تواند از عهده جواب اين پرسش ها برآيد:
از کجا آمده ايم؟ براي چه آمده ايم؟ و به کجا خواهيم رفت؟ در حالي که هيچ يک از مکاتب فلسفي و اجتماعي قدرت پاسخگويي به سو الات مزبور را از خود بروز نداده اند.
مذاهب حقه - مطابق برنامه هايي که متذکر شديم - مي خواهند انسان را با سوق دادن به سوي يک موجود ازلي و ابدي، تعليم داده و تربيت کنند، و اين ادعا را هم در طول تاريخ به خوبي اثبات کرده اند. مسلما آقاي راسل هم، از روي تواريخ مسلم دنياي بشريت، مي دانند که مذهب اسلام در يکي از وحشي ترين نقاط کره زمين که حتي انسان را از آن جهت که دختر بود، زنده به گور مي کردند، ظهور کرد، و در اندک مدتي پيروان خود را که نژادها و محيط هاي مختلفي داشتند، به آن چنان کمالي رساند، که توانستند قرن هاي متمادي يگانه مشعل دار علم و صنعت و اخلاق و اقتصاد و سياست صحيح باشند.
اين ملت عقب افتاده، پس از اندک مدتي، کتابخانه اي در اسپانيا تاسيس کرد که شش صد هزار مجلد کتاب داشت. در تمام فنون پزشکي و علوم طبيعي به طور کلي، و رياضيات و هيئت و تاريخ و جغرافيا و... اولين دانشمندان را ترتيب نمود، و از سقوط حتمي دانش جلوگيري کرد. آيا مناسب نيست که ما در رسيدگي به نتايج مذاهب، به اضافه کارهاي کاهنان مصري، مراتب مزبور را هم در نظر بگيريم.
خلاصه، اگر آقاي راسل و امثال او براي زندگي پاکيزه تلاش مي کنند، اين همان دستوري است که مذاهب حقه مي دهند. اما راجع به اين که مذهب، افکار مردم و سيستم هاي تربيتي را تخطئه مي کرد، البته هر مکتب جديد که مطابق آرمان واقعي بشري ارائه شود، بايستي قواعد انديشه هاي جامعه گذشته را تغيير دهد.
آري، مسائل بي اساس که سوداگران به عنوان مذهب ساخته و منتشر کرده اند، و تبهکاري هايي که از اين طريق انجام داده اند، يکي از اسباب شرمساري بشر است که نتوانسته است حق را از باطل تشخيص داده و به سودجويان، ميدان تاخت و تاز ندهد. ما با راسل در اين مطلب هم عقيده ايم که در تاريخ بشري، صدها عمل زيانبار به عنوان مذهب صورت گرفته و آسيب هاي جبران ناپذيري به بشريت وارد ساخته است، ولي اين درندگي و حيوان صفتي، هيچ گونه ارتباطي به مذاهب حقه ندارد.
مولف : علامه محمد تقی جعفری
ناشر : موسسه تدوین و نشر آثار علامه محمد تقی جعفری