مشخصات کتاب نهج الفصاحه فرهنگ سخنان رسول خدا (ص)
نام : |
کتاب نهج الفصاحه فرهنگ سخنان رسول خدا (ص) |
فرهنگ سخنان رسول خدا ( ص) نگارشی نو از کتاب نهج الفصاحه |
مولف ، نویسنده : |
حامد رحمت کاشانی |
انتشارات، نشر : |
پیام عدالت |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
534 / وزیری سلفون |
شابک : |
9789641520191 |
قیمت پشت جلد : |
150,000 تومان |
موضوع : |
کلمات قصار, پیامبر اسلام قبل از هجرت |
|
کلمات گهربار پیامبرصلی الله علیه وآله ، آن شمس فروزان تاریکی ها و روشنی بخش و هدایت گر انسان ها ، کلامی بر گرفته از وحی و الهامات الهی و تفسیر کننده سخن حق است.
کلمات گهربار پیامبرصلی الله علیه وآله ، آن شمس فروزان تاریکی ها و روشنی بخش و هدایت گر انسان ها ، کلامی بر گرفته از وحی و الهامات الهی و تفسیر کننده سخن حق است. این سخنان ، تمامی احکام و مسائل مورد نیاز زندگی انسان ها را در برگرفته ، به گونه ای که با هیچ مسئله ای مواجه نمی شویم ، جز آن که رهنمودهای ایشان ، چراغ راه ما در آن مرحله است : «و نزّلنا عَلیکَ الکِتابَ تِبیاناً لِکُلّ شَی ءٍ»(1) ؛ و ما این کتاب آسمانی را بر تو نازل کردیم که بیان همه چیز در آن است.
اگر تاریخ را ورق بزنیم ، نافذتر ، فرهنگ آفرین تر ، آگاهی بخش تر وتمدن سازتر از شخصیت والای الهی او را پیدا نخواهیم کرد ؛ کسی که تمامی رفتار و کردارش مورد نظر و رضایت خداوند است.
آن حضرت ، نه فقط در عرصه دین و اخلاق ، بلکه در تمام زمینه ها ، کلمات و راهنمایی نافذ و هدایت گری دارد.
اوست پیامبری که دارای خلق عظیم است : «إنّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ»(2) ؛ به راستی که تو را خویی والاست.
اوست پیامبری که نرمخوی و مهربان است : «فَبِمارَحمَهٍ مِنَ اللَّه لِنتَ لَهُم و لَو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لانفَضُّوا مِن حَولِکَ»(3) ؛ پس به (برکت)رحمت الهی باآنان نرمخو (و پرمهر)شدی و اگر تند خو و سخت دل بودی ، قطعاً از پیرامون تو پراکنده می شدند.
اوست پیامبری که دعوت گر به سوی خدا و چراغ فروزان است : «و داعِیاً إلَی اللَّه بِإذنِهِ و سِراجاً مُنیراً»(4) ؛ و دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او ، و چراغی تابناک است.
او متصّف به جمیع صفات خوبان و نیکان است : «آنچه همه خوبان دارند تو تنها داری».
وجود مقدس پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله همچون خورشید تابانی است که ظلمت های جهل و شرک و نفاق و کفر را از افق آسمان روح انسان ها می زداید و انسان را تا منتهی الیه کمال - جایی که انسان بجز خدا را نبیند - می کشاند.
دشمنان پیامبر
آن گونه که نابینایان از نور آفتاب استفاده نمی کنند و خفاشانی که چشمانشان توانایی دیدن نور خورشید را ندارد ؛ خود را از آن پنهان می دارند ، کوردلان لجوج و خفاش صفتان کوردل نیز از نور پیامبر هرگز استفاده نکرده و نمی کنند. تا جایی که دست در گوش می نهادند تا آهنگ روح بخش قرآن را از زبان او نشنوند. ابوجهل وار می زیستند تا مرگشان فرا می رسید ؛ ابوجهلی که چهارده سالکنار نور بود ، اما نتوانست نور را درک کند و با همان جهل و نادانی مُرد ؛ چرا که او با دید جاهلانه و دنیایی به پیامبر می نگریست و پیامبر را همان بچه یتیم عبداللَّه می دید ، نه برگزیده و مبعوت شده از طرف پروردگار و نه خلیفه اللَّه روی زمین.امتال او نه تنها از نور او استفاده نکردند ، بلکه با دشمنی های خود موجب اذیت و آزار آن حضرت می شدند. ولی پیامبر در برابر همه این آزار و اذیت ها ایستادگی نمود و در مقابل تمام زخم زبان ها و بدگویی ها و جسارت ها و آزارهای بدنی و روحی تسلیم دشمنان نشده و سرانجام در اهداف خود پیروز شد.
هدف پیامبر
پیامبرصلی الله علیه وآله با تبلیغ و مبارزه با ظلم و فساد ، رسالت خود را دنبال نمود ؛ رسالتی که خود فرمود : «إنّما بُعثت لأتمم مکارم الأخلاق»(5) ؛ همانا من برای تکمیل مکارم اخلاق برانگیخته شدم.مسئله تهذیب نفس و متخلق شدن به محاسن اخلاقی چنان اهمیت دارد که پیامبراکرم صلی الله علیه وآله تکمیل نمودن اخلاق را ، هدف بعثت خود می شمرد و از او به عنوان جهاد اکبر یاد می کند. مرحوم طبرسی در مجمع البیان درباره آیه «وَ جاهِدهُم بِهِ جِهاداً کَبیراً»(6)می فرماید : این آیه دلیل روشنی است بر اینکه جهاد فکری و تبلیغاتی در برابر وسوسه های گمراهان و دشمنان حق ، از بزرگترین جهادهاست. و حتی ممکن است حدیث معروف پیامبر که فرمود : «رَجَعنا مِن الجِهاد الأصغَر إلی الجِهاد الأکبَر» ؛ (7)«ما از جهاد کوچک به سوی جهاد بزرگ بازگشتیم» ، اشاره به همین جهاد و عظمت کار دانشمندان و علما در تبلیغ
دین باشد. در قرآن آمده اسث :
«کَما أرسَلنا قیکُم رَسولاً مِنکُم یَتلُوا عَلیکُم آیاتِنا و یُزَکّیکُم و یُعَلِّمُکُمُ الکِتابَ و الحِکمَهَ و یُعَلِّمُکُم ما لَم تَکونوا تَعلَمونَ»(8) ؛ رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم که آیات ما را برای شما می خواند و شما را تزکیه می کند و کتاب و حکمت می آموزد و آنچه را که نمی دانستید به شما یاد می دهد.
این آیه هدف از بعثت را روشن می کند ؛ آغاز کار رسول خدا و دستور جاودانه اسلام را به دست رسول خدا می سپارد و هدف او را چنین بیان می کند که پیامبر سخنان خدا را بر نظام صحیح و مناسبی پی در پی بر شما می خواند تا قلوبتان را آماده پذیرش معانی آن کند. او شما را پرورش می دهد و با کمک گرفتن از آیات خدا بر کمالات معنوی و مادی شما می افزاید و روحتان را نمو می دهد ؛ گل های فضیلت را بر شاخسار وجودتان آشکار می سازد و انواع صفات زشت را - که در عصر جاهلیت جامعه شما را فرا گرفته بود - از آن می زداید و کتاب و حکمت را به شما می آموزد.
او الگوی برانگیخته از طرف پروردگار است که برای نجات و سعادت ما آمده است : «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَن کانَ یَرجُوا اللَّهَ و الیَومَ الآخِرَ و ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً»(9) ؛ قطعاً برای شما در رفتار رسول خدا مایه اقتدا و سرمشق زندگی است برای کسی که به خدا و روز واپسین امید دارد و خدا را بسیار یاد می کند.
کلام او
او الگویی است که کلامش ، عملش ، رفتارش و همه خصوصیاتش الهی است.
خود حضرت می فرماید که من تنها از دستورات و تعلیماتی پیروی می کنم که از طریق وحی و از ناحیه پروردگار به من می رسد : «إن أَتّبِعُ إلاَّ مایُوحی إلَیَّ»(10) ؛ من جز از آنچه به من وحی می شود پیروی نمی کنم.
از این جمله استفاده می شود که هر چه داشت و هر چه کرد و هر چه گفت ، از وحی آسمانی سرچشمه گرفته بود. و در جای دیگر نیز فرمود :
«وَ ما یَنطِقُ عَنِ الهَوی ، إن هُوَ إلاّ وَحیٌ یُوحی»(11) ؛ هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید. آنچه می گوید ، جز وحی ای که به او القا می شود نیست.
چرا که گمراهی ها غالباًنتیجه پیروی از هوای نفس است : «وِ لا تَتّبِعِ الهَوی فَیُظِلَّکَ عَن سَبیلِ اللَّه»(12) ؛ از هوای نفس پیروی مکن که تو را از طریق خداوند گمراه می سازد.
کلام او هرگز انسان را به انحراف نمی کشاند ، بلکه راه سعادت را به دنبال دارد تا جایی که خداوند در قرآن قسم یاد می کند و می فرماید : «ما ضَلَّ صاحِبُکُم وَ ما غَوی»(13) ؛ هرگز دوست شما - محمد- منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است.
چرا که او رسول خداست و خداوند در تمام زمینه ها راه صحیح را به او تعلیم می نماید ؛ چنان که پیامبر را در قرآن مخاطب قرار می دهد و می فرماید : «و اتَّبعْ ما یوحی إلَیکَ مِن ربِّکَ»(14) ؛ از آنچه از طرف پروردگارت به تو وحی می شود پیروی کن.
وظیفه ما در مقابل پیامبر
«لا تَجعَلوا دُعاءَ الرّسولِ بَینَکُم کَدُعاءِ بَعضِکُم بَعضاً»(15) ؛ دعوت پیامبر را میان خودتان همانند دعوت برخی از شما برخی دیگر را قرار مدهید.
او هنگامی که شما را برای مسئله ای قرا میخواند ، حتماً یک موضوع مهم الهی و دینی است و باید آن را با اهمیت تلقی کنید و دعوت های او را ساده نگیرید. قرآن امر می کند که آنچه را رسول خدا برای شما آورده است ، بگیرید و اجرا کنید و آنچه را از آن نهی کرد ، از آن خودداری نمایید و تقوای الهی را پیشه کنید که خداوند شدید العقاب است : «وَ ما آتاکُمُ الرّسولُ فَخُذوهُ و ما نَهاکُم عنهُ فَانتَهُوا وَاتّقوا اللَّهَ إنّ اللَّهَ شَدیدُ العِقابِ»(16) ؛ آنچه را فرستاده ما به شما داد بگیرید و از آنچه شما را منع و نهی کرد ، باز ایستید ، و از خدا بترسید که خداوند سخت کیفر است.
اگر چه این آیه در یک مورد خاص آمده ، ولی بنا بر قاعده جرمی و انطباق یک حکم عمومی و کلی است. همه مسلمانان موظف اند اوامر و نواهی پیامبر را به گوش جان بشنوند و اطاعت کنند ؛ خواه در زمینه مسائل مربوط به حکومت اسلامی باشد یا مسائل اقتصادی یا اخلاقی یا عبادی و یا غیر آن. خصوصاً اینکه در ذیل آیه ، کسانی را که مخالفت کنند ، به عذاب شدید تهدید کرده است. و در جایی دیگر آمده :
«استَجیبُوا لِلّهِ و لِلرّسُولِ إذا دَعاکُم لِما یُحییکُم»(17) ؛ به ندای خداوند و پیامبر وقتی که شما را به پیامی حیات بخش می خوانند لبیک گویید.
گفتنی است آنچه انسان را به «حیاه طیّبه» ، حیاتی که در تمام زمینه های زندگی از آن نور الهی منتشر می شود ، و انسان در آن احساس آرامش و امنیت دارد ، می رساند
مولف : حامد رحمت کاشانی
ناشر : انتشارات پیام عدالت