مشخصات کتاب طوبای محبت جلد پنجم 5
نام : |
کتاب طوبای محبت جلد پنجم 5 |
مجالس حاج میرزا اسماعیل دولابی |
مولف ، نویسنده : |
حاج میرزا اسماعیل دولابی |
هئیت تحریریه طوبای محبت |
انتشارات، نشر : |
طوبای محبت |
تعداد صفحات / سایز و مدل : |
215 / رقعی شومیز |
شابک : |
9789649514253 |
قیمت پشت جلد : |
180,000 تومان |
موضوع : |
اخلاق اسلامی, نکات اخلاقی , مجالس میرزا اسماعیل دولابی |
|
محمد اسماعیل دولابی در روستای دولاب از توابع تهران زاده شد. در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال به صورت آزاد به دانشآموزی در جلسات علمای دینی معاصر مانند آیتالله سید محمد شریف شیرازی، آیتالله شاهآبادی، آیتالله تقی بافقی، شیخ غلامعلی قمی و شیخ محمدجواد انصاری پرداخت.
حاج محمد اسماعیل دولابی در محافل خود پیرامون درک متفاوت و فراگیری از دین با تکیه بر مفاهیم محبت و زیبایی بود و این بیان جدید باعث جذب جوانان و قشر تحصیلکرده در جلسات هفتگی وعظ او بود.
آن عارف بزرگ در اشاره اجمالی به سرگذشت سیر عرفانی خویش چنین می فرمود :
در ایام جوانی همراه پدرم به نجف اشرف مشرف شده بودم . در آن زمان به شدت تشنه علوم و معارف دینی بوده و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوضه تحصیل کنم ؛ ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری که بتواند در کارها به او کمک کند نداشت ، با ماندنم در نجف موافق نبود.
در حرم امیرالمؤمنین (ع) به حضرت التماس می کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن قدر سینه ام را به ضریح حضرت فشار می دادم و می مالیدم که موهای سینه ام کنده و تمام سینه ام زخم شده بود. حالم به گونه ای بود که احتمال نمی دادم به ایران برگردم .
به خود می گفتم یا در نجف می مانم و مشغول تحصیل می شوم و یا اگر مجبور به بازگشت شوم همین جا جان می دهم ،می میرم . با علماء نجف هم که مشکلم را درمیان گذاشتم تا مجوزی برای ماندم در نجف از آنها بگیرم به من گفتند که وظیفه تو این است که رضایت پدرت را تامین کنی و برای کمک به ائ به ایران بازگردی .
در نتیجه نه التماس هایم به حضرت امیر کاری از پیش برد و نه متوسل شدنم به علماء مرا به خواسته ام رساند . تا اینکه با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرف شدیم . در حرم حضرت اباعبدالله (ع) در بالاسر ضریح حضرت همه چیز حل شد و هرچه را می خواستم به من عنایت کردند ، به طوری که هنگام مراجعت حتی جلوتر از پدرم بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم .
گزیده از این کتاب :
غصه ها جا می مانند
ان شاء الله وقتی در ها باز شود و آن طرف را ببینی دیگر در دنیا به شما سخت نمی گذرد بلکه هیچ نمی گذرد ، من عقیده ام اینست که هرکس جایگاه خود را در آنجا ببیند دیگر چیزهای فانی را نمی بیند .دیگر آن چیز هایی را که ریخته می شوند و همراه آدم نمی آیند ، آنها را نمی بینی ، فقط آنهایی را که همراهت هستند می بینی ؛ از صفا ، از وفا ، از اخلاق خوب ، از رفتار های مومنین ، از مومنان پاک که کارهای خوب می کنند ، آنها را می بینی چشمت شش دانگ به آنها دوخته شده است چون آنها همراهت هستند ، هیچ کدام از آنها جا نمی مانند فعل شما که خوب است جا نمی ماند و همراه شما می آید ، کردارها و رفتارها و گفتارهای خوبمان همه با ما همراه است . همه چیزهای آخرتی را می بینیم و آنها را را فاقد نمی شنویم اما چیزهای مادی و طبیعی که یک خرده کم و زیاد می شود ، مثل این که آنها را دیگر نمی بینیم تمام غصه ها هم برای همین چیزها بود . هرچه غصه هست برای چیزهایی است که از دست ما می رود و این جهل است .
مولف : هئیت تحریریه موسسه فرهنگی طوبای محبت
ناشر : انتشارات طوبای محبت